نویسندگان: ستار جوانمردی(1)-چنور جوانمردی(2)دکتر هادی پورشافعی(3)




 

چکیده

دین اسلام به منزله آخرین دین آسمانی، در تعالیم خود توجه و اهتمامی ویژه به ترتیب انسان ها داشته است. توجه به ترتیب دینی و اخلاقی از دیدگاه اسلام، همواره به مثابه اصلی مهم و اساسی در سعادت انسان ها و نیز دور ماندن آنها از گناهان و ناپاکی ها؛ مورد توجه بوده و هست. در کشور ما آموزش و پرورش برای توجه به این اصل مهم و اساسی، در مقاطع تحصیلی، برنامه های درسی متنوع و متعددی تدارک دیده است. در این میان مقطع متوسطه به دلیل ویژگی های فراگیران آن و نیز اهمیتی که این مقطع به لحاظ طیف جنبه های گوناگون کارکردی (از جمله پرورش علمی یا اخلاقی و آموزش
عمومی یا تخصصی) که بر عهده دارد، این مهم از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ از این رو تربیت دینی و اخلاقی دانش آموزان در این مقطع، باید به طور ویژه بررسی شود.
به منظور پرداختن به این امر، در این مقاله تلاش شده است که مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام استخراج گردد و دلالت های آن در آموزش متوسطه شرح داده شود. بدین منظور ابتدا مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام بررسی شده است. سپس به اهمیت آموزش متوسطه و ضرورت توجه به تربیت دینی دانش آموزان این مقطع اشاره شده است. در ادامه، دلالت های تربیتی دین اسلام در آموزش متوسطه بررسی و در پایان نیز راهکارهایی به منظور اجرایی کردن تربیت دینی در آموزش متوسطه پیشنهاد شده است.

کلید واژگان:

تربیت دینی، آموزش متوسطه، دین اسلام.

مقدمه

تربیت دینی در جامعه معاصر ایران، به دلایل فراوانی از جمله جهانی شدن و ورود گسترده فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی به زندگی روزمره افراد، دستخوش تغییر و تحول شگرف و در عین حال خطرناکی شده است. جوانان و نوجوانان و به ویژه دانش آموزان مدارس، به دلیل مطابقت نداشتن آنچه در مدرسه به عنوان معارف اسلامی و اخلاق می آموزند، با آنچه در عمل در جامعه و در زندگانی آنها روی می دهد، دچار سردرگمی و حیرت شده اند. آموزه های اخلاقی و تربیتی در برنامه های درسی، به علت ارتباط نداشتن با زندگی روزمره و واقعی دانش آموزان، مورد شک و تردید و در بسیاری از موارد، غفلت و بی توجهی قرار گرفته اند.
در نظام آموزشی ایران توجه به ترتیب دینی و اخلاقی دانش آموزان، به منظور اخلاقی کردن جامعه و پرورش فضائل و نیکی ها در اجتماع، از جمله اهداف مهم آموزش
و پرورش و از آن فراتر، جامعه اسلامی محسوب می شود. از آنجا که اهداف تعلیم و تربیت از مبانی تعلیم و تربیت نشئت گرفته اند، لازم است ابتدا با مفهوم مبانی تعلیم و تربیت آشنا شویم تا بهتر بتوانیم اهمیت اهداف آموزش و پرورش را درک کنیم.
در تعریف مبانی آمده است: «مبانی تعلیم و تربیت از موقع آدمی و امکانات و محدودیت هایش و نیز از ضرورت هایی که حیاتش همواره در تحت تأثیر آنهاست، بحث می کند» (شکوهی، 1383، ص56).
مبانی تعلیم و تربیت را می توان به دو دسته کلی طبقه بندی کرد: الف) مبانی علمی؛ ب) مبانی فلسفی.
الف) مبانی علمی آموزش و پرورش با توجه به جنبه های زیستی، اجتماعی و روانی مورد تربیت مشخص می شوند.
ب) مبانی فلسفی آموزش و پرورش، از ملاحظات اخلاقی و فلسفی مربوط به طبیعت آدمی و هدف ها و غایات تربیت افراد استنتاج می شوند (شکوهی، 1376). در مورد دین و آموزه های دینی.
صاحب نظران تعلیم و تربیت، مبانی دینی را در ذیل مبانی فلسفی قرار داده اند (ملکی، 1379).
مبانی دینی و اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت ایران، برگرفته از دین اسلام و آموزه های آن است؛ از این رو ضروری به نظر می رسد در نظام آموزشی ایران، مبانی علمی، فلسفی و دینی در کنار یکدیگر به کار گرفته شوند.
نظر به اهمیت مبانی دینی در پرورش انسان های فاضل و اندیشمند و نیز اهمیتی که دین اسلام برای تربیت چنین انسان هایی قایل است، در ادامه به بیان مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام پرداخته می شود.

مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام

ابتدا قبل از هرچیز لازم است با اصطلاحات «مبانی»، «مبانی تربیت» و «تربیت دینی» آشنا شد تا درک بهتر مطالب بعدی برای خوانندگان آسان تر شود. در تعریف «مبانی» آمده است: مبانی «زیر ساخت اعتقادی، فلسفی و نوع شناخت هر مکتبی از مبدأ هستی، جهان و انسان است؛ بنابراین اهداف، خط مشی و شیوه های عملی در هر زمینه باید بر اساس آن «مبانی» بنیان نهاده شود و در واقع امتیاز هر مکتبی، به "مبانی" آن بستگی دارد» (رهبر و رحیمیان، 1385، ص37). در تعریف مبانی تعلیم و تربیت یا به طور کلی مبانی تربیت نیز بیان شده که: «مبانی تعلیم و تربیت از موقع آدمی و امکانات و محدودیت هایش و نیز از ضرورت هایی که حیاتش همواره تحت تاثیر آنهاست، بحث می کند» (شکوهی، 1376، ص56). در تعریف تربیت دینی گفته شده: «تربیت دینی، تربیتی است بر اساس "بازسازی شخصیت" انسان و در نتیجه، بازسازی اجتماعی انسان ها» (دفتر تحقیقات امور تربیتی منطقه 2 و 5، 1360). در تعریف دائره المعارف بین المللی تربیت، تربیت دینی چنین تعریف شده است: «تدریس منظم و برنامه ریزی شده که هدف از آن، دستیابی فرد به اعتقاداتی درباره وجود خداوند، حقیقت جهان هستی و زندگی و ارتباط انسان با پروردگارش و دیگر انسان هایی که در جامعه با آنها زندگی می کند و بلکه با همه آحاد بشر است» (توماس، به نقل از: اسماعیل علی، 1380).
به دنبال این تعاریف، در ادامه؛ مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام بررسی می شود. در خصوص مبانی تربیت دینی در اسلام، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. از دیدگاه اول، مبانی تربیت دینی (اسلامی) به سه مبانی الف) اعتقادی، ب) فطرت و ج) کرامت تقسیم بندی شده اند (رهبر و رحیمیان، 1385).

الف) مبانی اعتقادی

به این امر اشاره دارند که جهان بینی اسلامی بر اساس توحید بنا شده است. محور این جهانی بینی «توحید» ذات مقدس الهی است که جهان از او آغاز و به
او ختم می شود. در این بینش جهان و انسان هدفمند آفریده شده اند و به تعبیر قرآن، عبث و بیهوده آفریده نشده اند(همان).

ب) فطرت:

«فطرت نوع خاصی از آفرینش انسان است که انسان را به درک و شناخت حقایق و خداپرستی و خیر و نیکی و ارزش های انسانی سوق می دهد، و زمینه گرایش های اخلاقی و ایمانی است. این ویژگی را خداوند با لطف ویژه خود، در سرشت بشر به ودیعه نهاده تا زمینه کمالات و فضائل باشد و فعلیت و ظهور کامل آن مستلزم هدایت و تعلیم و تربیت است» (رهبر و رحیمیان، 1386، ص4).
خداپرستی که اصل اساسی و نخستین دین است، عشق به حیات ابدی، کمال جویی و زیبادوستی، اموری فطری هستند. همچنین نوع دوستی، عدالت دوستی و سایر اصول اعتقادی، عملی، اخلاقی و اجتماعی، همه به صورت خام ریشه در فطرت دارند، البته فطرت انسان ها بر اثر گناهان و افعال و افکار مذموم و نکوهیده، رو به تیرگی و انجماد خواهد رفت، که هدایت و باروری آن در سایه تربیت و بالاخص تربیت دینی امکان پذیر است.
با درک صحیح از فطرت می توان به پرورش انسان پرداخت، به همین دلیل اگر استعدادهای فطری نباشد یا شناخته نشود، تربیت، مفهوم و مقصد مشخص نخواهد داشت (رهبر و رحیمیان، 1385). به همین دلیل در طول تاریخ، انسان های بزرگی به بیان اهمیت فطرت در نهاد آدمی پرداخته اند، که از میان آنها روسو (Roussea) توجهی ویژه به فطرت داشته است. روسو می گوید: «انسان اگر به طبیعت و فطرت خود واگذار شود، نیکوکار خواهد بود. باید به طور کلی قوای انسانی را در کودک پرورانید که بتواند به خوبی زندگی کند» (شکوهی، 1376، ص180)

ج) کرامت:

یکی از مبانی تربیت اسلامی «کرامت انسان» است. کرامت یعنی بالایی و برتری ویژه انسان که از عناصر روحانی و فطرت خداجوی انسان، مایه می گیرد (رهبر و رحیمیان، 1386). کرامت دارای دو مرتبه «ذاتی» و «اکتسابی» است. از نظر اسلام، انسان از یک سو کرامت ذاتی و طبیعی دارد که نوع انسان را شامل می شود و بدان جهت بر بسیاری از موجودات جهان برتری دارد؛ و از سوی دیگر کرامت اکتسابی دارد که از طریق تقوا و پرهیزکاری برای او دست یافتنی است (همان). بدیهی است کرامت اکتسابی از کرامت ذاتی و استعدادهای فطری ویژه انسان ناشی می شود، که در پرتو تربیت و مجاهده به فعلیت می رسد، به طوری که بدون کرامت اکتسابی، انسان به مقام انسانیت ارتقا نمی یابد و زمینه کرامت ذاتی را نیز از دست خواهد داد (همان). در توضیح و تبیین کرامت انسان از دیدگاه اسلام می توان گفت:
1. انسان خلیفه خدا در زمین است. (بقره،30)
2. انسان فطرت خدا آشنا دارد و جز با یاد او آرام نمی گیرد. (رعد، 28)
3. انسان شخصیت آزاد و مستقل دارد و امانت دار است. (احزاب، 72)
4. انسان از وجدان اخلاقی برخوردار است. (شمس، 8 و9)
5. در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی، عنصر ملکوتی وجود دارد و محرک انسان، فقط نیازهای مادی نیست. (طه، 121)
6. انسان با کالبد خاکی روح خدایی را حمل می کند و در پرتو رشد و تکامل، به جایی می رسد که مسجود فرشتگان می شود. (ص، 72)
از دیدگاه دوم،
مبانی تربیت دینی در اسلام عبارت اند از: الف) قرآن؛ ب)سنت؛ ج)اجماع؛ د)عقل. (حسینی، 1379).

الف) قرآن:

قرآن کلام خداوند و برنامه زندگی است. این کتاب از مهم ترین و اصیل ترین مبانی در تربیت اسلامی است، چرا که احکام آن از طرف خداوند خالق انسان ها و برای هدایت و رستگاری شان بیان شده است. از این کلام شریف می توان دلالت های مستحکم و متقن تربیتی، برای هدایت و راهنمایی انسان ها استخراج کرد.

ب) سنت:

مقصود از سنت، گفتار و کردار و سیره زندگانی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ که سراسر زندگانی اش سرمشق و الگو برای همه بشر است. سیره و زندگانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می تواند منبعی غنی برای تربیت در زندگی قلمداد شود.

ج) عقل:

«منظور از عقل به صورت منبعی از منابع تعلیم و تربیت اسلامی، عبارت از استعداد و یا نیرویی است که به وسیله آن، انسان حقیقت را از خطا، حق را از باطل، سره را از ناسره، و یا درست را از نادرست تشخیص می دهد و به شناخت و معرفت کلی می رسد» (حسینی، 1379، ص34). عقل منبعی درونی در انسان است که وی را قادر می سازد تصمیم گیری کند و عواقب و پیامدهای افعال خویش را پیش بینی نماید. با استفاده درست از این منبع، انسان می تواند در تربیت خود بکوشد و به موفقیت و سعادت برسد.

د) اجماع:

«مقصود از اجماع به صورت منبعی از منابع تعلیم و تربیت اسلامی، عبارت [است] از اتفاق نظرهایی که ممکن است در بین عالمان صاحب نظر در تعلیم و تربیت اسلامی وجود داشته باشد، هر چند نتوان از کتاب و سنت دلایل واضح و روشن بر تأیید آنها اقامه نمود» (حسینی، 1379، ص37). در توجه به این منبع، می توان نقش مشاوره و رایزنی در تعلیم و تربیت را به وضوح مشاهده کرد. از جمله نقاط ضعف این منبع این است که ممکن است در آن سوگیری وجود داشته باشد.
از مبانی تربیت دینی در اسلام، می توان برای همه دوره های تحصیلی دلالت هایی مستحکم و متقن استخراج کرد؛ اما «از آنجایی که دوره آموزش متوسطه برای اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان، آخرین مرحله آموزش رسمی است، باید با توسعه علایق جوانان در جهت درک ارزش های انسانی و اجتماعی، شرایط لازم برای نیل به درجه ادراک ارزش های معنوی را از هر جهت فراهم سازد» (شکوهی، 1376، ص200). اهمیت تربیت دینی در این مقطع، همچنین بدین سبب است که در چالش بین ابعاد کارکردی دوره آموزش متوسطه به ویژه در زمینه اخلاقی یا علمی بودن این دوره، باید سهم بیشتر را
به پرورش ارزش های دینی و اخلاقی واگذار کرد؛ امری که در عمل توجه اندکی به آن شده است. «ارزش های دینی، خاصیت تألیفی دارند و دین، ارزش های معنوی را در زیر عنوان کمال و در احساس فضیلت و تقوا به هم می پیوندد و به آنها وحدت می بخشد» (شکوهی، 1376، ص 208). از این رو توجه به آموزش متوسطه، به لحاظ اهمیت این مقطع در رشد و پرورش شهروندان اخلاقی در جامعه، لازم و ضروری به نظر می رسد.

اهمیت آموزش متوسطه

آموزش متوسطه چه در نظام آموزشی ایران و چه در نظام آموزشی بیشتر کشورهای دنیا، به منزله یکی از حساس ترین مقاطع تحصیلی، از اهمیت بسزایی برخوردار است. به طور کلی آموزش متوسطه به دو دلیل اساسی دارای اهمیت است: اول، به سبب ویژگی های مخاطبان این دوره است و دوم، به دلیل کارکردهای چندگانه ای است که برای فراگیران این مقطع در نظر گرفته شده است. برای مثال کارکردهایی همچون:
1. اشتغال به تحصیل در مقاطع بالاتر؛
2. آمادگی برای ورود به بازار کار؛
3. توجه به پرورش علمی یا اخلاقی دانش آموزان؛
4. توجه به پرورش عمومی یا تخصصی دانش آموزان.
در اینجا به طور مختصر، به هر یک از این عوامل پرداخته می شود.

الف) ویژگی های اختصاصی مخاطبان مقطع آموزش متوسطه

دوره آموزش متوسطه، همزمان با آغاز دوره نوجوانی است؛ دوره ای که بحرانی ترین دوره حیات آدمی یعنی بلوغ به وقوع می پیوندد، این مرحله، مرحله تغییر عمقی است که کودک را از بزرگسال جدا می کند (موسی پور؛ 1386). مهم ترین ویژگی های مقطع آموزش متوسطه عبارت اند از:
1. قابلیت تفکر انتزاعی و اندیشیدن به اموری ماورای محسوس و عینی. در این مرحله است که فراگیر، بهتر می تواند به امور معنوی و روحانی فکر کند؛ چرا که توانایی های فکری وی به گونه ای رشد پیدا کرده است که می تواند مفهوم خدا، روح، مرگ و امور معنوی دیگر را درک کند.
2. مسئولیت پذیری و استقلال در حیات فردی و اجتماعی نیز از ویژگی های این دوره است. دوره کودکی بیشتر دوره وابستگی است و در آن، کودک تحت سرپرستی دیگران است؛ اما مرحله نوجوانی مرحله ای است که در آن استقلال طلبی نوجوان از اهمیت شایان بسیار برخورداراست. همچنین در این دوره برخلاف دوره کودکی که از نظر تحول اخلاقی و روانی، فرد در مرحله دیگر پیروی است، و پیروی از دستورات بزرگسال، کودک را بهنجار جلوه می دهد، در دوره نوجوانی، نوجوان خواهان خودپیروی و خودمختاری است. او برای خود مقیاسی از ارزش ها بنا می نهد و احساس تعلق به یک گروه اجتماعی در وی به وجود می آید. او می خواهد آزادی اش را به نمایش بگذارد و در کل می خواهد جامعه و خانواده، به او به منزله فردی بزرگسال و مستقل نگاه کنند (همان).

ب) کارکرد چندگانه ی آموزش متوسطه

آموزش و پرورش متوسطه، از دیرباز تاکنون، به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مقاطع نظام آموزشی از اهمیت والایی برخوردار بوده و هست. آیا هدف آموزش و پرورش متوسطه، اشتغال فراگیران و گرداندن چرخ های اقتصاد کشور است؟ یا هدف آن آماده کردن افراد برای ورود به تحصیلات عالی در دانشگاه هاست؟ آیا هدف آموزش متوسطه، پرورش علمی دانش آموزان است یا پرورش اخلاقی آنها؟ و آیا آموزش متوسطه؛ عمومی است یا تخصصی؟
پاسخ به این پرسش ها مشخص کننده جهت گیری خاص آموزش متوسطه خواهد بود. گذشته از پاسخ به این سوالات، آنچه مشخص است این است که بسیاری
از فارغ التحصیلان مقطع متوسطه در نظام آموزشی ایران، وارد آموزش عالی می شوند و تعداد اندکی از آنها نیز به آموزش های فنی - حرفه ای سوق پیدا می کنند و در نتیجه وارد بازار کار می شوند. البته در سال های اخیر تعداد افرادی که به رشته های فنی - حرفه ای وارد شده اند، رو به فزونی نهاده است. همچنین آموزش متوسطه در ایران دارای دو بخش آموزش های عمومی و آموزش های تخصصی است، به نحوی که دانش آموزان این مقطع هم به طور مشترک واحدهای عمومی را می گذرانند و نیز واحدهای مختص رشته تحصیلی خود را انتخاب می کنند. اما بحث مهم، میزان آموزش های اخلاقی در برابر آموزش های علمی و یا به تعبیری پرورش علمی یا اخلاقی دانش آموزان است. توجه به چالش اخلاقی یا علمی بودن این دوره، می تواند جایگاه تربیت دینی را در این مقطع حساس آموزشی مشخص کند. برای روشنگری در میزان سهم اخلاقی بودن یا علمی بودن این دوره کافی است هدف های آموزش متوسطه در نظام آموزشی ایران را در این دو بعد مرور نماییم.
الف) اهداف اخلاقی دوره آموزش متوسطه (ملکی، 1379):
1. فرد، استعدادهای خود را می شناسد و به درستی از آنها استفاده می کند.
2. افکار و اعمال ناپسند را در شأن خود نمی داند و از انجام آنها خودداری می کند.
3. رفتاری متعادل دارد و بر احساسات خود مسلط است.
4. از عوامل گناه و لغزش دوری می جوید.
5. در فتار و گفتار خود، با حیا و عفیف است.
6. به حفظ ارزش های اخلاقی پایبند است.

ب) اهداف علمی و آموزشی دوره متوسطه (همان):

1. فرد می تواند پدیده های گوناگون و علت آنها را تبیین کند.
2. علاوه بر مطالعه، ساعاتی را به تفکر و مباحثه علمی با سایرین اختصاص می دهد.
3. اطلاعات لازم در زمینه های گوناگون علمی را کسب کرده است.
4. کتاب های فارسی زبان را روان می خواند و به این زبان خوب تکلم می کند.
5. آیین نگارش فارسی را می داند به این زبان نامه؛ گزارش و مقاله بنویسد.
6. زبان عربی را در سطح معنای برخی از سور قرآن، احادیق، اذکار و دعاهای متداول می داند.
7. به یکی از زبان های خارجی در سطح درک متون ساده، متداول و روزمره آشنایی دارد.
8. پدیده های علمی، محیطی و تجربی را درک می کند.
9. می تواند با توجه به نیازهای خود و جامعه، انتخاب شغل کند.
10. مهارت های لازم برای زندگی در جامعه و تحصیل در دوره های بالاتر را کسب کرده است.
با توجه به اهداف ذکر شده پیشین به سادگی می توان استنباط کرد که سهم اخلاقیات و اهداف اخلاقی در آموزش متوسطه در ایران، به مراتب کمتر از اهداف علمی و آموزشی است. از این رو توجه به اصول اخلاقی و اسلامی و دلالت های تربیت دینی، چه در جنبه نظری و چه در جنبه علمی، از ضروریات این مقطع حساس آموزشی به شمار می رود.

دلالت های تربیت دینی در آموزش متوسطه

اگرچه از مبانی تربیتی اسلام، دلالت های بسیاری می توان برای آموزش و پرورش استخراج کرد، در اینجا آن دسته از مبانی که بیشترین نزدیکی را با آموزش متوسطه دارند، بررسی می کنیم:

1. توجه به اصل سازگاری اهداف تربیتی آموزش متوسطه با فطرت

هدف غایی در منظر دینی، باید با ساختار وجودی انسان که در گزاره های دینی، از آن به فطرت تعبیر می شود، سازگاری داشته باشد. ناهماهنگی اهداف تربیتی با فطرت، باعث انحراف از مراحل رشد انسان و ناتوانی او در رسیدن به کمال نهایی خواهد شد (دفتر
همکاری حوزه و دانشگاه، 1376). در قرآن مجید، آیه 30 از سوره روم خداوند می فرماید: «سپس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدا تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند». اگر برنامه های درسی در حوزه اخلاق و تربیت دینی، بخواهند پاسخگوی نیازهای معنوی و روحی دانش آموزان متوسطه باشند، باید این برنامه ها از لحاظ مبانی فلسفی، روان شناختی و اجتماعی، کاملاً منطبق با دین اسلام و آموزه های آن باشند. از این رهگذر است که فطرت الهی انسان ها که در قرآن به آن اشاره شده است، می تواند به صورت عینی، واقع گرا و مبتنی بر اصل اختیار انسان در برنامه های درسی (دینی و اخلاقی) قرار داده شود که باعث خواهد شد دانش آموزان، مفاهیم دینی و اخلاقی را از راه اختیار انتخاب کنند؛ و زمانی که از راه اختیار آنها را انتخاب کردند، این مفاهیم، جزئی از وجودشان خواهد شد.

2. توجه به اصل تفکر و عقلانیت در برنامه های درسی آموزش متوسطه

یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسان، توانایی فکر کردن یا قدرت تفکر است؛ نیرویی که باعث می شود انسان انتخاب کند و تصمیم بگیرد. سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز سرشار از روش ها و برنامه های مبتنی بر تفکر است که می توانند در برنامه های درسی در آموزش متوسطه به کار گرفته شوند.
پرورش قدرت تفکر می تواند همواره در تمام مراحل سنی، محور اصلی آموزش باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «خدای عزوجل به چیزی برتر از عقل عبادت نشده است» و «اندیشیدن، نیمی از عبادت است» (آثار الصادقین، ج16، ص559). در این عبارات، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عقل، را در رأس امور عبادی و تفکر را نیمی از آن می داند. در کلامی دیگر؛ پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، اندیشه و تعقل را عامل رستگاری انسان بیان می کند: «هر کس سکوت و خاموشی اش اندیشه و نظرش عبرت گیری باشد رستگار است» (همان، 562).
بنابراین در آموزش متوسطه، تربیت دینی فقط نباید بر معلومات و محفوظات تکیه کند، بلکه باید بر روی روش های علمی و کاربردی و تفکر نیز تأکید کند؛ چرا که دانش آموزان این مقطع؛ دارای قابلیت تفکر انتزاعی هستند و می توانند به ورای امور محسوس و عینی نظر بیفکنند و به شهود و درون نگری بپردازند.
روش های آموزش تفکر در باب مباحث دینی و اخلاقی، یکی از ضروریات این دوره محسوب می شود، که در اینجا از میان روش هایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بدین منظور به کار می بست، دو روش به اختصار ذکر شده است:
الف) روش پرسیدن؛ ب) روش تکرار (حسینی و دیگران، 1386، ص146).
الف) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گاهی با طرح پرسش هایی، توجه مخاطب را به خود جلب می نمود و از این طریق، ذهن او را درگیر مسئله مورد نظرمی کرد. در سیره تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوال خوب، از جایگاه مهمی برخوردار است. پیامبر در این زمینه می فرماید: حسن السوال نصف العلم. سوال خوب، نیمی از علم است (محمدی ری شهری، به نقل از: پیشین). سوال کردن معلم و نیز دادن فرصت به دانش آموزان برای پاسخ دادن، نشانگر توجه به قدرت استدلال و تفکر در کلاس درس است.
ب) تکرار، یکی از ابزارهای مهم تربیت است؛ زیرا تکرار سخن یا رفتار، آن را به ژرفای وجود انسان وارد می کند و آن رفتار یا گفتار به صورت منش، در تفکر و ذهن او شکل می گیرد، به ویژه تکرار گفتار و رفتار خدایی، موجب بزرگی و تفکر عظمت انسان می شود. (همان).
توجه به دو روش پیشین به همراه روش های بحث و گفت و گو، ایفای نقش و الگوی کاوشگری به شیوه محاکم قضایی که در کتاب های فنون تدریس آمده اند، می تواند در جاگیری مطالب دینی و اخلاقی در ذهن دانش آموزان و نیز ظهور این رفتارها در صحنه عمل، بسیار سودمند باشد.

3. توجه به اصل رایزنی و مشورت در برنامه های درسی آموزش متوسطه

یکی از مبانی تربیت اسلامی اجماع است؛ از این رو لازم است به دلالت تربیتی آن نیز در آموزش متوسطه توجه شود. خداوند در قرآن مجید در آیاتی پیامبر و مسلمانان را به مشورت کردن امر فرموده است. برای مثال در سوره شوری آیه 38 می فرماید: وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ. نیز در جای دیگری از قرآن آمده است: وَ شَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ . بنابراین آشکار است که مشورت از دیدگاه اسلام بسیار حائز اهمیت است.
دانش آموزان مقطع متوسطه، از آنجا که بیشتر تحت تأثیر همسالان هستند، و برای آنها مقبولیت و پذیرش همسالان شرط است، در مسائل زندگی به جای اینکه با معلمان و والدین خود و انسان های باتجربه مشورت کنند، بیشتر از؛ گروه همسالان الگوبرداری و تقلید می کنند؛ بنابراین تصمیماتی که می گیرند، بالتبع در بسیاری از موارد، برای مثال در زمینه های انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و سایر انتخاب هایی که انجام می دهند، نمی تواند مفید باشد و در برخی موارد، برای آنها تبعات جبران ناپذیری به همراه می آورد. بدین سبب پرداختن به این امر مهم در تربیت دینی، از واجب ترین ها به شمار می رود. هر چند در نظام آموزشی ایران برای این امر مهم، حرفه مشاوره تعریف شده است، به راستی هنوز در این زمینه کاستی هایی وجود دارد که بسیاری از آنها به نبود فرهنگ جامع مشورت در جامعه بر می گردد، و هنوز دانش آموزان در بیان آرا و افکار و مسائل دینی و مذهبی خود، ناتوان هستند لازم است در این زمینه کوشش های جدی صورت گیرد و متولیان امور، چه در نظام آموزشی و چه در مراکز اطلاع رسانی، از قبیل رادیو و تلویزیون و مطبوعات، و دست اندرکاران امور فرهنگی در کشور به فرهنگ سازی در این زمینه اقدام کنند. به تبع آن، آموزش های دینی نیز باید به سمت و سویی سوق پیدا کنند که مهارت های مشاوره و تصمیم گیری در صحنه عمل اجرا شوند.
با توجه به موارد ذکر شده، نوعی بازنگری در شیوه های تدریس دروس مربوط به تربیت دینی لازم است صورت گیرد، و معلمان این دروس به جای سخنرانی محض در
کلاس درس، بیشتر برای برگزاری کارگاه های آموزشی و پروژه های عملی در این زمینه ها اقدام کنند، تا فراگیران نحوه مشورت و تصمیم گیری را در صحنه عمل بیاموزند.

4. توجه به اصل الگوبرداری از سیره نبوی در آموزش متوسطه

آموزش متوسطه را می توان دوران تغییر بسیار در دانش آموزان نامید؛ چرا که در این دوره دانش آموزان به شدت در حال تغییر هستند. دانش آموزان در این مقطع شروع به الگوبرداری از انسان های مشهور (مانند ستاره های سینما، ورزشکاران، خوانندگان، هنرمندان و...) می کنند. آنها دائم الگوهای خود را تغییر می دهند. مثلاً امروز خواننده ای را الگوی خود قرار می دهند و از رفتار و گفتارش تقلید می کنند و فردا مثلاً از یک ستاره سینما جانب داری می کنند. این امر به دلیل ویژگی های بیولوژیکی و محیطی است که در این محدوده زمانی، افراد با آن مواجه هستند. به همین دلیل است که افراد در این دوران ثبات شخصیتی ندارند.
در جامعه معاصر ما، متاسفانه تقلید از الگوهای غربی و رواج فرهنگ مدگرایی و مصرف گرایی، نه فقط در بین دانش آموزان بلکه حتی در بین خانواده های آنها نیز گسترش یافته است. بنابراین لزوم توجه به تربیت دینی و پرداختن به معرفی الگوهای برتر و نمونه در دین اسلام، در آموزش و پرورش به ویژه آموزش متوسطه، از ضروریات محسوب می شود.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به منزله نمونه ی آرمانی از خوبی ها و نیکی ها در تارک زمان تا ابد، برای همه انسان ها مطرح است؛ الگویی که در هیچ دوره و زمانه ای از اعتبار نخواهد افتاد و بنا به تعبیری، نوری است که هرگز خاموش نمی شود. توجه به سیره و رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زندگانی عملی، نجات بخش انسان های گرفتار در عصر زور و ظلمت و هواهای نفسانی است. جایی که خداوند متعال در قرآن از وی به منزله اسوه حسنه نام می برد: لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ اُسوَةًُ حَسنَةُ. به راستی نشان از شأن والای شخصیت ایشان در پیشگاه خداوند
متعال و نیز الگو بودن ایشان در میان انسان ها دارد.
نظام آموزشی، امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازنگری است؛ بازنگری در نگرش ها و باورها، نه در دانش ها و معلومات؛ چرا که ما بسیاری از امور را می دانیم و به آنها علم داریم و از پیامدهای آنها آگاهی داریم، اما در باور و صحنه عمل به آنها عمل نمی کنیم. از این رو الگوبرداری عملی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و تمرین عملی زندگانی وی می تواند برای پیشگیری و درمان بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی در جامعه امروز به کار گرفته شود.

راهکارهایی به منظور اجرایی کردن تربیت دینی در آموزش متوسطه

1. توجه به تفکر انتقادی، که لازمه تربیت دینی است؛
برای پرورش شهروند دینی و اخلاقی در جامعه اسلامی، توجه به پرورش تفکر انتقادی به منزله یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت، باید مورد توجه نظام آموزشی قرار گیرد. در تعریف تفکر انتقادی، «انیس» به نقل از سیف بیان می کند: «تفکر مستدل و تیزبینانه در باره اینکه چه چیزی را باور کنیم و چه اعمالی را انجام دهیم: (انیس، 1985 به نقل از: سیف، 1384؛ ص550). در جایی دیگر «وولفولک» اشاره می کند که تفکر انتقادی «ارزیابی تصمیمات از راه وارسی منطقی و منظم مسائل، شواهد، و راه حل هاست» (وولفولک، به نقل از: پیشین).
بنابراین اگر تعلیم و تربیت در معنای عام و تربیت دینی در معنای خاص را در نظام آموزش متوسطه بررسی کنیم، به روشنی مشخص می شود که تعلیم و تربیت دینی دانش آموزان، چه در مقاطع پایین و چه در مقاطع بالاتر به ویژه در مقطع آموزش متوسطه، در توجه به پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان، غفلت کرده است. غفلت از این امر مهم، منجر به این شده است که دانش آموزان به طور ثابت و غیر منعطف و گاه متعصبانه و جزمی نگر، به پدیده ها و امور و به آموزه های دینی نگاه کنند که این امر در واقع با اصل
آزادی و اختیار که خداوند در قرآن به طور صریح به آن اشاره کرده است، منافات دارد؛ و نتیجه آن، چیزی جز محفوطات و آموخته های نظری دینی نیست که این آموخته ها و محفوظات، نه می توانند جوابگوی نیازهای درونی دانش آموزان باشند و نه می توانند در زندگی روزمره آنها به کار بیایند.
2. توجه به نظام هماهنگ رشد (رشد شناختی، رشد عاطفی، رشد اخلاقی) در دانش آموزان متوسطه؛
آموزش متوسطه بدین سبب که دانش آموزان این مقطع به لحاظ ویژگی هایشان (جسمی، جنسی، روانی و...) با تنش ها و چالش های گوناگونی مواجه هستند، از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. از این رو توجه به این مقطع به لحاظ ابعاد گوناگون رشدی لازم به نظرمی رسد. «اگر نظریه های اریسکون، پیاژه و کلبرگ را در مقطع سنی متوسطه (15-18) مورد توجه قرار دهیم، مشخص می شود که دانش آموزان این مقطع به لحاظ رشد عاطفی (اریکسون) در مرحله هویت یابی در برابر بحران هویت یا هویت منفی قرار دارند؛ به لحاظ رشد شناختی (پیاژه) در مرحله عملیات صوری قرار دارند؛ و به لحاظ رشد اخلاقی (کلبرگ) در مرحله دیدگاه نظام اجتماعی قرار دارند» (میلر، به نقل از: مهرمحمدی، 1383،ص125). هر کدام از این مراحل فرصت ها و تهدیدهای گوناگونی برای دانش آموزان به وجود می آورند، که مربی و نظام آموزشی باید به دقت تمهیدات و امکانات لازم را برای عبور موفقیت آمیز دانش آموزان از این مراحل فراهم بیاورند. در این میان، مراحل رشد اخلاقی (کلبرگ) بی ارتباط با بحث ما در مورد تربیت دینی نیست. دانش آموزان متوسطه در سلسله مراحل رشد اخلاقی (کلبرگ)، در مرحله دیدگاه نظام اجتماعی هستند. ویژگی بارز این دیدگاه، توجه فرد به حفظ نظام اجتماعی و قوانین پشتیبان یا حافظ این نظم است. موضوع اساسی در باره افراد دارای این دیدگاه اخلاقی، این است که افراد در این مرحله جامعه را بر فرد مقدم می دارند. قداست حیات انسانی به نظم قاعده مند اخلاقی یا مذهبی که حقوق و تکلیف ها را مشخص می سازد، وابسته است(همان).
با استنباط از این مرحله رشد اخلاقی کلبرگ، می توان نتیجه گرفت که در نظام آموزش متوسطه، باید هم در برنامه های درسی [دینی] و هم در روش تدریس معلم [دینی] تغییرات اساسی صورت گیرد، برنامه های درسی [دینی] از بعد فردمحوری فاصله گیرند و در جهت جامعه محوری و ارزش های اخلاقی جامعه تدوین شوند، در صحنه اجرا هم روش تدریس این گونه برنامه ها باید از نوع مشارکتی باشند تا دانش آموزان و معلم به صورت تعاملی (نه یک طرفه به شیوه سخنرانی) درگیر موضوعات اخلاقی و تربیتی شوند.
به کارگیری این روش ها می تواند احساس همدردی شاگردان به یکدیگر را افزایش دهد، تنش های میان گروهی و رفتار و پرخاشگرانه و ضد اجتماعی آنان را کاهش دهد، قضاوت اخلاقی آنان را زیادتر کند و احساسات مثبت به دیگران، از جمله اعضای گروه های نژادی دیگر را به وجود آورد (جویس، ویل و کالهون، به نقل از: بهرنگی، 1380).
3. تربیت دینی در قالب برنامه درسی پنهان در آموزش متوسطه؛
نمودها و آثار تربیت دینی در قالب برنامه درسی پنهان، می تواند در بعضی مواقع تاثیرگذارتر از برنامه درسی رسمی یا آشکار نظام آموزشی باشد. در اینجا لازم است به تعاریف برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان پرداخته شود. «برنامه درسی رسمی، به آنچه طراحان و برنامه ریزان درسی برای رشد و تربیت فراگیران طراحی و برنامه ریزی می کنند، گفته می شود» (ملکی، 1382، ص79). برنامه درسی پنهان، بعد غیر قابل پیش بینی یادگیری است (همان). این برنامه درسی، از قبل توسط برنامه ریز درسی به طور آشکار تعیین نشده است. این برنامه درسی به طور ضمنی و گاه تصادفی، در فرایند یاددهی - یادگیری به وقوع می پیوندد. عواملی که بر برنامه درسی پنهان تاثیر می گذارند، شامل قوانین و مقررات مدرسه، جو اجتماعی مدرسه و رابطه رویارویی معلم و دانش آموزان هستند (همان).
به نظر می رسد تربیت دینی در قالب برنامه درسی رسمی، آن چیزی است که در قالب محتوای برنامه درسی و به صورت از قبل طراحی شده در اختیار فراگیران گذشته می شود، و معلم به تدریس این محتوا می پردازد. اما تربیت دینی در قالب برنامه درسی پنهان، به آن دسته از تعاملاتی که بین معلم و فراگیران و یا فراگیران با فراگیران و نیز نوع نگرش و عواطف فراگیران در مورد برنامه درسی دینی گفته می شود که از قبل به صورت آشکار طراحی نشده است و به طور پیش بینی ناپذیر در فرآیند یادگیری فراگیران به وقوع می پیوندد.
آشکار است که برنامه درسی پنهان درتربیت دینی، به مراتب تاثیرگذارتر از برنامه درسی رسمی یا طراحی شده است؛ چرا که اقتضای تربیت دینی، توجه به فراگیران و احساسات و عواطف آنهاست؛ در حالی که در نظام آموزشی ایران، تربیت دینی فقط در سطح شناخت و معلومات محصور نگه داشته شده است و به جنبه عاطفی در امر تربیت دینی و حتی بعد روانی حرکتی توجه اندکی مبذول شده است. این امر نشان می دهد که برنامه درسی پنهان در تربیت دینی، باید به طور ویژه بررسی شود و لازمه این امر این است که: دانش آموزان در جریان آموزش مشارکت کنند. اگر آنان در طراحی و اجرای تدریس مشارکت کنند، آنها فعالیت های یادگیری را با اهمیت تلقی خواهند کرد و با علاقه و آگاهی برای یادگیری و رسیدن به هدف های آموزشی تلاش خواهند کرد (همان).

نتیجه گیری

جامعه معاصر، اکنون بیش از هر زمان دیگر نیازمند توجه و بازنگری در آموزه های اخلاقی، دین و تربیت دینی است، چرا که به راستی نیازها و اوضاع پیچیده جامعه معاصر، براثر جهانی شدن ایجاب می کند که در نگاهمان به تربیت دینی تجدید نظر کنیم. از آنجا که تربیت دینی در اسلام، از مبانی دین اسلام نشئت گرفته است، توجهی دوباره به آموزه های اسلام و مطابقت دادن آنها با اوضاع جامعه معاصر از وظایف مهم
دانشمندان اسلامی، برنامه ریزان درسی، روان شناسان اسلامی و سایر دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت است. در این مقاله، به اهمیت مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام و استخراج دلالت هایی که می تواند به نفع تعلیم و تربیت و دانش آموزان دوره متوسطه به کار گرفته شوند، اشاره شد. همچنین در پایان، راهکارهایی جهت اجرایی کردن تربیت دینی در آموزش متوسطه پیشنهاد شده است.
اما به راستی در نوع نگاه به تربیت دینی، باید هر چه زودتر بازنگری اساسی انجام گیرد؛ چرا که جامعه معاصر امروز، به ارزش های عملی بیش از ارزش های گفتاری و به فرهنگ دینی بیش از تربیت دینی نیاز دارد.

پی نوشت ها :

1- دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تربیتی.
2-دبیر و کارشناس زبان و ادبیات فارسی.
3-عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند.

منابع تحقیق
1. قرآن مجید.
2. احسان بخش، حاج شیخ صادق (1371)، آثار الصادقین، ج16، جاوید، رشت.
3. اسماعیل علی، سعید (1380)، «مفهوم تربیت دینی»، در شهاب الدین مشایخی راد، مجموعه مقالات تعلیم و تربیت دینی، پژوهشکده حوزه و دانشگاه قم.
4. جویس، برووس، امیلی کالهون، و مارشا ویل (1380)، الگوهای تدریس، ترجمه محمدرضا بهرنگی، کمال تربیت، تهران.
5. حسینی، سید علی اکبر (1379)، تعلیم و تربیت اسلامی(مبانی، منابع و اصول)، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران.
6. حسینی، افضل السادات، نورالدین محمودی، و سید حسام حسینی (1386)، «تفکر، محور شیوه آموزشی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، مجموعه مقالات نخستین همایش بین المللی سیمای پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و برنامه های درسی، مدرسه، تهران.
7. دفتر تحقیقات امور تربیتی منطقه 2 و 5 (1360)، انسان، تربیت، اسلام، هدی، تهران.
8. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه (1376)، درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی(2)، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، سمت، تهران.
9. رهبر، محمدتقی و محمدحسن رحیمیان (1385)، اخلاق و تربیت اسلامی، سمت، تهران.
10. سیف، علی اکبر (1384)، روان شناسی پرورشی (روان شناسی یادگیری و آموزش)، چ سیزدهم، آگاه، تهران.
11. شکوهی، غلامحسین (1376)، تعلیم و تربیت و مراحل آن، آستان قدس رضوی، مشهد.
12. شکوهی، غلامحسین (1384)، مبانی و اصول و آموزش و پرورش، آستان قدس رضوی، مشهد.
13. ملکی، حسن (1379)، مبانی برنامه ریزی درسی آموزش متوسطه، سمت، تهران.
14. ملکی، حسن (1382)، برنامه ریزی درسی (راهنمای عمل)، پیام اندیشه، تهران.
15. موسی پور، نعمت الله (1382)، مبانی برنامه ریزی آموزشی متوسطه، شرکت بهنشر، وابسته به انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1388)، مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمه الله).